قدم اول
ما اقرار كرديم كه در برابر اعتيادمان عاجز بوديم و زندگيمان غيرقابل اداره شده بود.
ای قادر متعال،آن قدر ناتوان و کوچکم که در پیشگاه تو هیچم، با حضور تو هستم و بی تو درمانده و عاجز در مقابل تمامی امور. حضورت امید است و سامانبخش زندگی آشفتهام. رهایم کن از قید و بند تا به وصالت رسم(آمین)
صداقت نداشتن با خود و همچنین در مورد بیماری اعتیاد یکی از موانع رهایی از آن میباشد. نگاه صادقانهي فرد معتاد به ماهیت بیماریاش میتواند برای رهایی او بسیار مفید واقع شود. صداقت مانند نور خورشید است که با تابش آن سیاهیها و پلیديها نمایان میشود. باید بدانیم که اعتیاد یک بیماری پيشرونده و مزمن است كه، میتواند سریع یا کند باشد. .( منبع قسمتی از کتاب کارگاه بهبودی نوشته مجتبی دشتی چاپ دهم@socialpathologist)
بسیاری از معتادان در هالهای از تصورات گذشتهي خود متوقف شدهاند و به لذتهای اولین بار مصرف میاندیشند و در رویاهای گذشته درجا میزنند و غافل از اینکه بیماریشان در حال پیشروي است و کنترل آن را از دست میدهند و در حالتی به نام اجبار به مصرف قرار میگیرند. خیلیها مصرفشان را در زمانهای دلخواه و مکانهای مخصوص انجام میدادند، به قولی کنترلش را در دست داشتند. ديري نپاييد که این ایده در درازمدت بیاثر ماند و اعتیاد در حال پیشروی بود. خیلیها هم که گهگاهی به این رويدادهاي تلخ در زندگی پی میبردند. و اثرات منفی آن را لمس مینمودند، دست به کار میشدند و براي رهايي از اين مشكل، صادقانه تلاش مينمودند. ولی متاسفانه به علت نبود آگاهی و شناخت از بیماریشان، این کوششها به جایی نمیرسید و تنها و سرخورده و با ترس از آینده، خود را قربانی دايمی مصرف مواد و الکل میدانستند و تسلیم بیماریشان میشدند و دوباره در گوشهی انزوای خود به مصرف مواد مخدر و الکل ادامه میدادند.
قسمت اعظم بیماری اعتیاد، انکار میباشد. فرد معتاد با انکار، در اصل از حقیقت بیماریاش فرار ميكند . با انکار، معتاد هیچگاه نخواهد پذیرفت که اعتیاد، زندگياش را با مشكل مواجه ميكند ، و انکار مانعی میشود تا مشکلات و حقایق دردناک زندگیاش را نبیند. معتاد تا زمانی که به صورت افراطی و وسواس مشکل اعتیادش را انکار کند نميتواند برای مشکلش، کاری انجام دهد. قدم اول با اقرار صادقانه میگوید که «من معتادم»، پس میتوانم درهای پذیرش بیماریام را به روی خود باز کنم، وقتی پذیرفتم که معتادم و مصرف مواد در زندگیام تاثیر منفی گذاشته و نیروهای محرک و مثبت را تبدیل به نیروهای مخرب و منفی نموده و کنترل از دستم خارج شده و این آشفتگی را در زندگی شاهد هستم، آنگاه میتوانم برای رفع این مشکل به خودم کمک کنم و منطق میگوید: وقتی چیزی را به عنوان مشکل میبینی، آن را میپذیری و برای رفع آن اقدام میکنی و هرگاه آن را انکار کنی یا نبینی، هیچ اقدامی برای رفع آن در پی نخواهد داشت.
در قدم نخست با مفهوم عاجز آشنا میشویم. عاجز یعنی کسی که قابلیت و تواناییهایش را تبدیل به ناتوانی کرده است. عاجز به کسی گفته ميشود که درمانده و ناگزیر از انجام رفتار درست در مقابل اعمال و کنشهای دیگران و یا ناتوان در تصمیمگیری در امور شخصی باشد.
هر عمل یا رفتاري که تکرارش در انسان وابستگی ایجاد کند و بدون آن ادامه زندگی مشکل باشد، اعتیاد نام دارد و همین تکرار وابستگی اميتازها و موقعیتهایی را از انسان سلب میکند که به مرور زمان انسان انعطافپذیریاش را در مقابل شرایط از دست میدهد و به نقطهي عجز میرسد. مثلاً استحمام کردن و آراسته بودن یکی از نقاط مثبت رفتار معمول در انسان و تواناییاش محسوب میشود به مرور زمان با مصرف مواد مخدر، این میل به آراستگی از او گرفته میشود و در مقابل استحمام کردن و آراسته پوشیدن عاجز میشود و یا برای امرار معاش نیاز به توانایی جسمی و حضور مرتب در محیط کارش دارد. ولی به تدریج مواد مخدر تواناییهای او را در مقابل کار فیزیکی و انضباط در محیط کار از او سلب میکند و در نهایت در مقابل انجام فعالیتهای جسمی عاجز میشود. .( منبع قسمتی از کتاب کارگاه بهبودی نوشته مجتبی دشتی چاپ دهم@socialpathologist)
بيشتر معتادان از صداقت با خود فرار میکنند و خود را پشت سدّی به اسم انکار پنهان میکنند، همان سدَی که شاید سالها رهایی از اعتیادشان را به تاخیر انداخته است. انکار آن قسمت از زندگی معتاد شده که همواره به خودش دروغ میگوید و از آن به عنوان حفاظی مقاوم در برابر ناملایمات و حتّی حقایق دردناک زندگی استفاده میکند و تا زمانی که دست از این کار برندارد نميتواند راه رهایی را پیدا کند.
با کنار زدن نقابها و باورهای غلط گذشته مثل: من که معتاد نیستم. من با دیگران فرق میکنم. من میتوانم مصرفم را برای زمانهای خاصی برنامهریزی کنم یا در مصرف کنترل داشته باشم. من وضعیت اقتصادیام خوب است. هنوز جا برای مصرف دارم و حتی در اوج مصرف من بدون مصرف، نمیتوانم زنده بمانم یا کسی که با مواد آشنا شود، دیگر راه برگشتی برایش وجود ندارد. اگر موارد بالا و مثالهایی که گفته شد امروز برایت کاربرد ندارد وقت آن رسیده که تمام این دستاویزها را برای مصرف کنار بیندازی و با اقرار به درماندگی در مقابل مواد مخدر حرکتی برای رهایی از این پیلهی بیهودگی نمایی.
نگاهی موشکافانه به نوع مصرف، زماني را که برای تهیهي آن میگذاری، هزینههای بالای آن و مشکل مکان مصرف، ترورهای شخصیتی، دردسرهای قانونی، اختلافهاي خانوادگی، سرزنشهای والدین، همسر یا فرزندان همه و همه میتوانند مدعی بر این باشند که مصرف مواد زندگی را بحرانی و سخت نموده و آشفتگی زندگی موید این مساله است. قدم اول میگوید که کسی تاکنون مدعي نبوده که توانسته مصرفش را کنترل نماید. قانون «بسه و کافیه»، «میدونم و میتونم» کاربرد ندارد. میدانیم که اگر بعد از قطع مصرف، اولین بار را مصرف کنیم، راه را برای دومین بار باز نمودهایم. لازم است بدانید که مصرف، یکبار زیاد و هزاربار کافی نیست. اغلب معتادان برای رهایی از دام اعتیاد راههای زیادی را امتحان نمودهاند. مثلاً شغلشان را تغییر دادهاند. چون فکر میکردند شرایط حاکم در کارشان مسبب اعتیادشان بوده یا برای رهایی از اعتیاد ازدواج را راهحل پایانی میدانند و یا مکان را در این کار دخیل مینمایند و محله، شهر و حتی کشورشان را تغییر میدهند یا ماده مصرفیشان را عوض نموده یا برای مصرف خود مقدار و زمان مشخصی را برنامهریزی میکنند ولی هیچکدام از این روشها پاسخگو نيست. تا زمانیکه در مقابل مواد مخدر اعلام عجز نکنی و نپذیری که تواناییهایت را به ناتوانی مبدل کرده، راهی پیش رویت گشوده نمیشود.
قدم اول، هدف و منظورش رساندن این پیام است که اکثر نابسامانیها و خرابیهای پیرامون زندگیتان ماحصل اعتیادتان هست . برای برداشتن این مشکلات از سر راهتان بهطور حتمي باید مصرف مواد مخدر را در نقطهای متوقف کنید و بعد از آن باید بپذيرد که در کنترل و مصرف مواد مخدر ناتوان هستید و مادامي كه مصرف ميكنيد قادر به ادارهي زندگیتان نمیباشید.
با به عمل گذاردن قدم اول در زندگی پس از قطع مصرف، میتوانید از شر وسوسه این هیولا و زلزلهي زندگی رهایی یابید. در گام نخست با شناخت عجزها و ناتوانیهایتان در مقابل مصرف باید تسلیم شد و با تبدیل ناتوانیها به توانایی و بالا بردن سطح آگاهیتان ابزاری جهت مقابله با وسوسههای احتمالی به دست آورد. .( منبع قسمتی از کتاب کارگاه بهبودی نوشته مجتبی دشتی چاپ دهم@socialpathologist)
در ضمن تخریبها و خسارات و صدمات عاطفی و مالی به خود، خانواده و اجتماع را نباید فراموش کرد و از آنها به عنوان سرمایه برای استمرار در بهبودی و پاکی استفاده نمود و هرگاه وسوسه به سراغتان آمد با خود صادق باشید و این را بدانید که مصرف یکبار زیاد و هزاربار کافی نیست، با شناخت بیماری و عجز و ناتوانیها، برای خودتان سند بزنید که در مقابل مواد مخدر عاجزید و به تنهایی نمیتوانید آن را متوقف کنید، تکلیف خود را با مواد مخدر مشخص کنید و به این نکته توجه داشته باشید که رویارویی با مواد و مصرف مجدد مساوی است با مرگ و راهگریزی هم نیست.
«علت رنج، عطش لذت است.بند میلها را پاره كنيد و رها شوید، آنگاه چون امواج دریا سبکبال خواهید شد.» «جی.پی. واسوانی»
1ـ مفهوم بیماری اعتیاد برای من چیست؟
اعتیاد، بیماری درد و رنج و تنهایی و بدبختی است. نداشتن کنترل بر احساسات و نحوهي صحیح بروز آنها
بیماری اعتیاد: اشتغال فکری و وسوسه و خودمحوری و اجبار و انکار است كه اگر درمان نشود باعث زوال، انحطاط و در کل، مرگ میشود (زوال: رسیدن به پوچی و فرسودگی کامل) (انحطاط: قرار گرفتن در محیط تخریب و اسیر شدن).
بیماری اعتیاد از سه جنبه ما را تحت تاثیر قرار میدهد.
جسمی، روحی روانی، معنوی
اعتیاد یعنی نداشتن تعادل. اعتیاد تعریف جامع و خاصی ندارد و هر کس بنا به تخصصش آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد. روانشناس از جنبه روانی، جامعشناس از نظر آسیبهای اجتماعی و خانوادگی، پزشک از نظر جسمی و فیزیولوژی یک فرد مذهبی از نظر کمرنگ شدن خمیرمایههای مذهبی و از بین رفتن ایمان .
بروز بیماری اعتیاد خود مجزا است و استفاده از آن (نقايص شخصیتی) باعث بروز رفتاری غیرمنطقی و خارج از تعادلِ فرد میشود. بیماری اعتیاد ناشناختههایش از شناختههایش بیشتر است، بیماری اعتیاد کمبود قدرت و توجه و نيز عدم تمرکز است. بیماری اعتیاد از کودکی با فرد همراه بوده و همواره او را مجبور میکند که در امور زندگی از رفتارهای منفی و خودمحورانه استفاده نماید كه با مصرف مواد مخدر به اوج خود میرسد. بیماری اعتیاد یک خلا معنوی است که مشخصهي اصلی آن از دست دادن کنترل و اختیار زندگی است. اعتیاد، ناهنجاری شخصی و فرار از مسوولیت میباشد.
2ـ آیا اخیراً بیماری اعتیاد من فعال بوده؟ به چه صورت؟
بله ـ بیماری اعتیاد از سه راه حملهور میشود. وسوسه، اجبار و عادتهای خودمحورانه بیماری اعتیاد وقتی فعال میشود که تعادل دروني و بيروني وجود نداشته باشد و وقتي اين تعادل نباشد نقايص به صورت بیماری اعتیاد فعال خواهند شد.
وسوسه و اجبار و عادتهای خودمحورانه زمانی فعال میشود که کنترل کردن دیگران و مسايل اطرافم شروع و باعث اجبار میشود و در آن زمان است كه دیگر از خودم اختیاری ندارم اقسام بیماری فعال شده عبارتند از: خودمحوری، خودخواهی، وحشت و نگرانی، عصبانیت، دروغگویی، شهوت، تاییدطلبی، تنبلی و انتقامجویی، خیالپردازی، کینه و رنجش و نفرت و خیلی چیزهای دیگر. بیماری اعتیاد آن قدر قدرتمند است که کنترل امور را از من میگیرد و بر روی رفتار، گفتار و کردار من تاثیر میگذارد. برای رهایي، پیشنهاد میشود که به جلسات برویم و مشارکت کنیم و در حال زندگی کنیم و هر روز با بیماریامان روبرو باشیم، قدمها را به طور مرتب و روزانه در زندگی به اجرا گذاریم و از دیگران کسب تجربه نماییم. .( منبع قسمتی از کتاب کارگاه بهبودی نوشته مجتبی دشتی چاپ دهم@socialpathologist)
3ـ وقتی نسبت به چیزی وسوسه دارم، چه احساسی دارم؟ آیا در آن حال افکار من طریقهي خاصي را دنبال میکند؟
قسمت اول:وقتی نسبت به چیزی وسوسه دارم تمام افکار مثبت را کنار میگذارم. فکر کردن مداوم در مورد وسوسه تبدیل به نیاز میشود. وسوسه یکی از درهایی است که بیماری میتواند از آن وارد شود و افکارم متمرکزبر راههایی که منتهی به انجام دادن آن وسوسه میشود که از ضمیر ناخودآگاه به مغز میرسد و در قسمت ثبت شده ناآگاهیها با من صحبت می کند.
قسمت دوم:اشتغال فکری آن عمل، کاملاً به افکار من جهت میدهد. وقتی به لذت آن فکر میکنم افکار من فقط یک طرفه میشود (دید تونلی) و به عواقب کار فکر نمیکنم و به دنبال هوای نفس هستم آن زمان از منطق خارج میشوم و ممکن است مرتكب هر اشتباهي بشوم.
بروز احساساتی مثل: احساس لذتجویی، احساس قدرت، احساس رضایت، احساس بزرگی، احساس به کمال رسیدن، احساس کمبود عشق و نیاز به کامل شدن که زیربنای تمام این احساسات ترس است كه منجر به وسوسه میشود. برای رسيدن به آرامش، بايد با ایمان و اتکا به خدا پیش برویم.
4ـ وقتی فکری به سرم میزند آیا فوری و بدون در نظر گرفتن پیامدهایش به آن فکر عمل میکنم؟ به چه صورت؟
فکری به سرم میزند بدون در نظر گرفتن پیامدهایش درصدد حل آن تاثیر در مسايل روزمره اجبار مثل دروغ گفتن (که به خاطر یک دروغ باید چند دروغ دیگر هم گفت و برعکس) ایجاد مشکل دیگر حل نشدن آن تاثیر منفی در روزمره اجبار و سرپوش گذاشتن روی آن (با دلایلی که برای خودم میآورم با خودم شروع به صحبت میکنم و وسوسه میشوم) بعد اجبار و بعد هم کارهای خودمحورانه (لجاجت ـ تنبلی ـ دروغ گفتن ـ حرص ـ طمع ـ توقع)
ما دو راه بیشتر نداریم: زندگی به روال برنامهي بهبودی یا پيشرفتن در مسیر نابودی. بهتر آن است از بیماری فاصله بگیریم و خودمان را در مسیر نابودی نگذاریم.
نیازهای من تغییر در رویهي فکری من هم میدهد.
5ـ قسمت خودمحورانهي بیماری من چگونه بر زندگی خود و اطرافیانم تاثیر میگذارد؟
زمانی که من به فکر خواستههای خود هستم، قسمت خودمحورانهي بیماری من فعال است زيرا توقع دارم نتیجه به نفع من باشد. برای رسیدن به اهدافم همه چیز را زیر پا میگذارم، حتی اگرکار خیر را بدون مشورت انجام دهیم ممکن است که خودمحوری باشد. خودمحوری این است که بگویم که من میدانم و میتوانم و این باعث بسته شدن دریچهي ذهنم میشود و دیگر هیچ چیز را نمیبینم و به دیگران خسارت میزنم و با خود و دیگران جنگ میکنم و در نهايت به اجبار، وسوسه و عادتهای خودمحورانه میرسم.
مراحلی که انسان به خودمحوری میرسد: 1ـ توقع و انتظار 2ـ توجیه و بهانه 3ـ خودخواهی 4ـ به خودم میگویم که من میتوانم و میدانم. 5ـ مرگ ( معنوی) 6ـ قطع رابطه با وجدان خود 7ـ زیرپا گذاشتن اصول روحانی 8ـ خسارت به خود و اطرافیان 9ـ پافشاری روی انکار 10ـ جنگ با خود و دیگران و اشیا 11ـ در نظر نگرفتن حاکم اصلی 12ـ صحبت کردن بیماری با من و در نهایت اجبار و تاثیرات منفی در تمام مراحل زندگی
6ـ بیماریام به چه صورت از لحاظ جسمی ـ روانی ـ احساسی بر روی من تاثیر گذاشته است؟
از نظر جسمی: به کالبدم که امانت خداوند است به صورت آگاهانه خسارت میزدم مثل کشیدن سیگار، دچار امراض جسمی مثل فراموشی، دنداندرد، پوکی استخوان، پادرد و انواع بیماریهای عفونی، ظاهر زشت و زننده و جسم شکننده و ضعیف ميشدم.
از نظر روحی: دچار خودمحوری و درگیری با وجدان درونی
خودم میشدم.
از نظر روانی: وسوسه، درگیری با خود، نداشتن سلامت عقل، اجبار، افراط، اشتغال فکری و انحراف فکری.
از نظر احساسی: احساس پوچی در زندگی، قضاوت کردن در مورد دیگران و سرکوب کردن کلیهي احساسات خودم و همیشه دلهره و استرس و هیجانات مهارنشده داشتم. .( منبع قسمتی از کتاب کارگاه بهبودی نوشته مجتبی دشتی چاپ دهم@socialpathologist)
برچسبها: مجتبی دشتی, دوازده قدم, فروهر تشویقی, اعتیاد و بهبودی
قدم چهارم الانان...
ما را در سایت قدم چهارم الانان دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : addiction7 بازدید : 19 تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1402 ساعت: 8:54