برگرفته از کتاب کارگاه بهبودی نوشته مجتبی دشتی
48. چه چیز مرا متقاعد میسازد که دیگر نمیتوانم با موفقیت مصرف کنم؟
عجزهای گذشته، شناخت بیماری، آگاهی از ضعفها، با مصرف نقصها در من بروز میکنند، لذت بردن از پاکی امروز، خدمت و لذت بردن از آن، در مصرف مواد مخدر هیچگونه موفقیتی وجود نداشته و ندارد و نمیتوانم خود را به چیزی متقاعد سازم که وجود ندارد. درک شرایط زندگی امروز و بدون مصرف مواد، انتهای مصرف مرگ، ناکامی است و در آخر این نکتهي مهم که زندگی گذشتهي من دلیلی محکم بر این مطلب است که هیچ وقت نتوانستم با موفقیت مصرف کنم حتی با بهترین شرایط
49. آیا پذیرفتهام که بعد از مدتهای طولانی پاکی باز هم کنترلی نخواهم داشت؟
هر چیز که قدرتش از من بیشتر باشد روی آن کنترلی نخواهم داشت. در مقابل هر چیزی که ناتوانم کنترلی ندارم و هر چیزی را که بشود کنترل کرد لذت ندارد. من نميتوانم چيزهايي را كه برايم لذتبخش است، كنترل كنم.
زمان نمیتواند لذت چیزی را از بین ببرد و با یادآوری آن، بهطور مجدد تداعی میشود.
من به اين نتيجه رسيدهام كه هيچگاه نميتوان مصرف موادمخدر را كنترل كرد. و این ثابت شده است، ولی میتوانم روی ضعفهایم به توانایی برسم و آنها را به تعادل برسانم. میتوانم برای از بین بردن لذتهای منفی لذتهای مثبت را جایگزین کنم. .( منبع قسمتی از کتاب کارگاه بهبودی نوشته مجتبی دشتی چاپ دهم@socialpathologist)
امروز به این باور رسیدهام که با مصرف دوباره، بیماری عود خواهد کرد و کنترل همه چیز از دستم خارج خواهد شد و، تسلیم نخواهم بود.
https://s6.uupload.ir/files/img-20231030-wa0182_umdk.jpg
50. آیا میتوانم بهبودیام را بدون تسلیم کامل شروع کنم؟
نقطهي آغاز فرایند بهبودی، تسلیم میباشد و تداوم این حرکت در صبر و حوصله نهفته شده است تسلیم به مرور اتفاق میافتد و بهبودی روز به روز ارتقا مییابد. بهبودی را اگر با تسلیم کامل شروع نکنیم دچار لغزش و عود بیماری خواهیم شد. وقتی میتوانیم بگوییم تسلیم کامل شدهایم که به اصول برنامه وفادار باشیم و به آنها عمل نماییم.
51. اگر من بهطور كامل تسلیم شوم زندگی ام چگونه خواهد بود؟
هنگامی که به صورت کامل تسلیم میشویم از تمام چون و چراها دست برمیداریم. تسلیم کامل یعنی به دنبال بهبودی بودن و تاثیر آن روی زندگی، نجنگیدن، پذیرش و آرامش و صبر خواهد بود. احتمالاً با تسلیم، زندگی کمی سختتر خواهد شد ولی همدردان بهبود یافته معتقدند که با تسلیم شدن به زندگی معنوی و آرامش دست خواهیم یافت به شرطی که به خودمان فرصت بدهيم و به تعهد خود عمل کنيم تا در راه کمال گام برداریم. مشورت کردن تسلیم نیست، انجام آن مشورت یعنی تسلیم.
اگر تسلیم کامل نشویم یعنی برای برگشت دستاویزی گذاشتهایم و با این دیدگاه اگر وسوسهای در سر داشته باشیم بدون هیچ دغدغه و نگرانی به وسوسه فکریمان بها میدهیم و وارد دنیای اعتیاد میشویم. اگر تسلیم شویم به سمت رشد و تعالی حرکت میکنیم. با تسلیم شدن آموزشپذیر و حرفشنو و پذیرای کمک دیگران میشویم.
52. آیا میتوانم بدون تسلیم کامل به بهبودیام ادامه دهم؟
(تا تسلیم نشوم هیچ اتفاقی نمیافتد)
میتوان به پاکی از مواد مخدر ادامه داد اما هیچ ضمانتی برای به دست آوردن بهبودی و رسیدن به کمال نیست. بدون پذیرش، صبر و تسلیم نمیتوان به بهبودی کامل رسید. تسلیم یعنی زندگی معنوی. پس بدون اصول برنامه، بهبودی، میسّر نیست. اگر تسلیم نباشیم اصول زندگی معنوی نهفته در برنامه درمانی را تمرین نخواهيم کرد و رشدمان متوقف میگردد و در بیماری اعتیاد و افکار معتادوار خواهیم پوسید. تسلیم یعنی پیروزی. امروز من در مقابل اصول اخلاقی تسلیم کامل هستم نه در مقابل بیماری اعتیاد.
53. آیا هر زمان که فکر مصرف و عمل از روی اعتیاد به من دست داده آن را با راهنمایم یا کس دیگر در میان گذاشتهام؟.( منبع قسمتی از کتاب کارگاه بهبودی نوشته مجتبی دشتی چاپ دهم@socialpathologist)
امروز بنا را بر این گذاشتهام که قبل از اینکه وسوسهای در درون من کاملاشکل گیرد و یا عملی را از روی اعتیاد و افکار معتاد گونه از خود بروز دهم با راهنما و اگر در دسترس نباشد با دوستان بهبودی در میان گذشته و راهکار مناسب را اخذ نمایم. حتی هنگامی که میگویم این مساله زیاد قابل توجه نیست، دقیقاً اصل, روشنبینی، صداقت، تمایل، پذیرش و فروتنی را کنار زدهام. برای رهایی از وسوسه باید به تمرین اصول قدم یک بپردازم و با اقرار از وسوسه و رفتار از روی اجبار رها گردم.
https://s6.uupload.ir/files/img-20231103-wa0006_wfrv.jpg
54. آیا من در تماس دايم با واقعیت بیماریام بودهام بدون در نظر گرفتن اینکه چه مدت زمانی است که از اعتیاد فعال رهایی یافتهام؟
تماس با بیماری یعنی شناخت جنبههای پنهان بیماری، باید مواظب باشیم بیماری ما را هدایت نکند وقتی از تماس هر روزهام با بیماری اعتیاد غافل شوم یعنی بیماری در حال فعالیت در من است. باید از این مجال یک روزه برای پاک ماندن خود استفاده کنم و هیچگاه فراموش نکنم که فقط برای امروز اصول را رعایت میکنم تا از اعتیاد فعال خود رهایی یابم. واقعیت بیماری، مرموز، پیچیده و درمانپذير است كه هر چه از بهبودیام میگذرد، پیشرفت میکند. عدم توجه به واقعیت بیماری خود شاخهای از بیماری اعتیاد میباشد، اکنون بزرگترین سلاح آن را که مصرف مواد بود، متوقف کردهام و هراز چند گاهی که از اصول بازمیمانم اعتیاد من فعال خواهد شد.
55. اکنون که مجبور نیستم روی اعتیادم سرپوش بگذارم آیا توجه کردهام که دیگر نیازی ندارم مثل گذشته دروغ بگویم؟ آیا به خاطر این رهایی و آزادی سپاسگزار هستم؟ با چه روشهایی در بهبودیام شروع به داشتن صداقت کردهام؟
بله ـ لحظهای که مواد مصرف نمیکنیم نیازی نداریم روی خبری سرپوش بگذاریم و دروغ بگوییم. در گذشته از حربهي دروغ برای پیش بردن اهداف اعتیادیام استفاده میکردم و چون صداقت، اعتماد، اعتبار و شخصیت خود را از دست داده بودم دنبال شخصیتی تازه بودم که آن را با دروغ برای خودم دست و پا میکردم ـ امروز خداوند را به خاطر رهایی از اعتیاد شاکر هستم و لحظههای تلخ گذشته را با زندگی پرانرژی و پرنشاط امروز مقایسه و بررسی، میکنم و همین بررسی حاکی از رضایت و سپاسگزاری از خداوند است ـ روشنبینی و صداقت زمانی آغاز میشود که بدانم تمام پنهانکاریهای گذشته، مرا به بنبست و بحرانها کشاند و همه دروغهایی که در گذشته و امروز بهکار میبرم برایم مشکلساز بود شاید بعضی مواقع کاری را با دروغ پیش میبردم و یا از مشکلی میگریختم ولی بعد در چالهای بزرگتر میافتادم ـ درک من از صداقت بدین صورت است که تو همانطور که هستی خوبی، خود را بپذیر با تمام خوبیها و بدیها، اما نیاز به تغییر داری. وقتی صداقت پیدا میکنم شانس بیشتری برای رسیدن به آرامش خواهم داشت.
56. چه چیزی در بهبودیام شنیدهام که برای باورکردنش مشکل داشتهام؟ آیا از راهنمایم یا کسی که آن حرف را به من زده خواستهام که این مساله را برایم توضیح دهد؟
اوایل ورود به انجمن به دلیل شدت بیماری و بسته بودن دریچهي ذهن، هرچه را میشنیدم باورکردنش برایم سخت بود؛ مثلاً خدمت کن حالت بهتر خواهد شد، پیدا کردن خود در گرو گم شدن در دیگران است، ببخش تا بخشیده شوی، تسلیم شو تا پیروز شوی، بدون مصرف مواد هم میتوان نشئه شد، آسایش، آرامش نمیآورد، درد باعث رشد خواهد شد و خیلی چیزهای دیگر. برای چیزی که باورکردنش برایم سخت است باید مشورت کنم: زیرا فکرم بسته است و درک و راهکار مناسبی برای شنیدهها ندارد با مشورت کردن و توضیح خواستن، دریچهي افکارم بازمیشود و برايم آسان خواهد شد مسايل را باور كنم، پس به آساني اجازهي ورود مسايل و راهحلهاي تازهاي به خود خواهم داد. که شاید تا به حال از آن خبر نداشتم. رد نكردن آنچه را كه در موردش آگاهي نداريم، تمريني براي روشنبيني است.
57. به چه شکلی روشنبینی را تمرین میکنم؟
اینکه دید تونلی خود را کنار بگذاریم و واقعیتها را در نظر بگیریم، در مورد دیگران قضاوت نکنیم، چیزی را که درون ما است، انکار نکنیم (بیماری)، فکر خود را بهترین فکر ندانیم، منافع جمعرا در نظر بگیریم، خسارت وارد نکنیم، کارهای خوبي را که میبینیم در گوشهای از ذهن خود بسپاریم، در هنگام بروز بیماری هیچگونه عکسالعملی از خود نشان ندهیم، خوب گوش کنیم، دست از منیّت برداریم، برای فهمیدن این که جزيی از کل هستیم دعا کنیم، پافشاری روی چیزی که میدانیم نکنیم (تعصب نشان ندهیم)، در مورد تمام چیزهایی که ذهنمان را مشغول میکند سوال کنیم، با سوال کردن و مشورت دریچهي افکارمان باز میشود و به خود خواهیم گفت شاید این یک راهحل جدید بوده که من از آن خبر نداشتم و در کل کنار گذاشتن تصورّات باطل یعنی روشنبینی.
58. آیا تمایل به رهنمودهای راهنمایم دارم؟
بله ـ چون راهنما گرفتن و راهنما شدن یکی از اصول میباشد، آنچه را که راهنما بهعنوان رهنمود به من ارايه میدهد تجربهي شخصی او میباشد. اگر اعتماد دارم و من هم طالب آن باشم، حتماً از آن استفاده خواهم نمود، پیش از این نیز راهکارهای او را هر چند که برخلاف میلم بود انجام دادم و نتیجهي مثبت گرفتم.
59. آیا تمایل به شرکت منظم در جلسات دارم؟
حضور مرتب و منظم در جلسات درمانی ضامن بهبودی من است. اولویتبندی و برنامهریزی کردن برای حضور در جلسات بود که زندگی دوباره به من داد و هر بار که حضور پیدا میکنم احساس خوبی دارم. احساس میکنم قدرت و انرژی خاصی دریافت نمودهام، خود را به خداوند نزدیکتر میبینیم و اين برایم عامل رشد خواهد بود. سعی میکنم که مثل تمام رفتارهای معمول شده در زندگیام حضور در جلسات را نيز در زندگی نهادینه کنم.
60. آیا تمایل دارم که بهترین سعی و بیشترین کوشش را برای بهبودیام انجام دهم؟ از چه راههایی؟
تمرین اصول نهفته در کتاب، خدمت صادقانه و دعا ، ارتباط با خداوند و مشورت با راهنما، تلاش در راستای رسيدن به اهداف خود، خانواده و اجتماع، برنامهریزی و اجرای دقیق برنامهها، سعی در رسیدن به تعادل، تصمیم و تسلیم بودن خود را روزانه برای خود بازگو کردن، امروز آمادهام که بهترین راه را براي پیشبرد بهبودیام انجام دهم، راههای آن برای من تفاوتی ندارد چون به این باور رسیدهام که از سمت مواد و بیماری اعتیاد ضربههای زیادی خوردهام كه اگر حرکت نکنم بیماری عود خواهد کرد.
برچسبها: مرتضی عامری, مجتبی دشتی, اعتیاد, بهبودی
قدم چهارم الانان...
ما را در سایت قدم چهارم الانان دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : addiction7 بازدید : 12 تاريخ : جمعه 4 اسفند 1402 ساعت: 12:59